76 -حُسنُ السّؤالِ نِصفُ العِلم : سؤال نیکو نیمی از علم است . ذهن کودک را" مسأله مدار" بار آورید زیرا ذهن سئوال انگیز در خلاقیت و نوآوری پیشتاز است .
77 -رسیدن از" معلوم" به" مجهول" فرایند تفکر و رساندن کودک از مجهول به معلوم رکود و جمود فکری است ، زیرا عظمت دانش و علم هر فرد به عظمت مجهولات و سئوالاتی است که در ذهن پرورانده است . ("لا عِلمَ کَالتّفکر" هیچ دانشی مانند تفکرنیست".)
78 -همان گونه که منطق شناخت و عقل در کودک با منطق شناخت بزرگسال به لحاظ مراحل تحول روانی متفاوت است ، باید تربیت نیز در کودک با منطق تربیت در بزرگسال تفاوت داشته باشد . کودک شیوه هایی برای دیدن ، شنیدن و احساس کردن دارد که ویژهیخود اوست ، چیزی نامعقول تر از آن نیست که بخواهیم شیوه های خود را جایگزین آن کنیم .
79 -مشیت الهی بر این تعلق گرفته است که آدمی سرمایه های نهفته در فطرتش را خود به ثمر برساند .
80 -برای تربیت اصیل کودک ، باید از قانونی که در طبیعت او نهفته است بهره گرفته شود .
81 -کیفیت ارائه مفاهیم تربیتی مهم تر از کمیت آن است . پیام های تربیتی هر چند اندک و قلیل اما با کیفیت مؤثر ، بهتر از پیام های طولانی و پی در پی است .
82 -پایه های تربیت و اعتقاد به ارزش ها و باورهای فرهنگی و دینی با یقین پس از شک تحکیم می یابد ، لذا مربی باید با طرح معماها ، تردیدها ، تعارض های سازنده و ابهامات تحریک آمیز ، انگیزه کنجکاوی افراد را تحریک نماید .
83 -هیچ تغییر رفتاری بدون میل و رغبت شخصی و درونی اصالت ندارد و اگر این تغییر رفتار با میل و رغبت نباشد ناپایدار ، کاذب و عاریه ای خواهد بود .
84 -دانش بنیادی ، زمانی تحکیم می یابد که از مرحلهیعمل عبور کند ،" آن کس که عمل می کند می داند" ، چنین دانشی شایستهیانتقال به دیگران است .
85 -کودک را با مراقبت و مساعدت در راه های مختلف عدم تعادل ذهنی قرار دهید؛ فطرت تعادل جوی او به او تعادل می بخشد .
86 -علمی که ایمان را با خود نیاورد حجاب اکبر است . پیامی که زمینهیپذیرش ندارد حجاب و مانع تربیت است .
87 -اظهار کردن چیزی قبل از استحکام آن خراب کردن آن است . بنابراین قبل از جاسازی و فضاسازی ، کار تربیتی ابتر و عقیم خواهد شد .
88 -کودک را باید آزاد گذاشت ولی به قدری که به خود و دیگری زیانی نرساند ؛ نباید چنین تصور کرد که چنین کودکی ، نافرمان خواهد بود،بلکه دیده خواهد شد که این دسته از کودکان اطاعتی مطبوع و آگاهانه خواهند داشت . ( بگذارید کودک در کودکی خود ، به پختگی و بلوغ کودکی دست یابد !)
89 -فرمان ها وقتی قاطعانه اما صمیمی و بی تکلف باشند نافذ و پایدارند ؛در این صورت است کهاطاعت مطبوع جایگزین اطاعت منفور می گردد .
90- مطیع شدن کودک نباید هدف باشد . بلکه هدف تربیت،یاری رساندن به کودک است تا خود را در خود بیابد .
91 -رمز تربیت کودک در درست دیدن و درست شنیدن است . این مهارت ها باید توسط مربی بینا و شنوا داده شود .
92 -کودک احتیاج به محرومیت مصلحتی دارد تا نیازهایاو را بیدار کند و استعدادهای نهفته او را به کار اندازد . ( آدمی در رنج بجوشد و در گنج بپوسد) .
93 -هدف تربیت ، پرورش و تقویت حس کنجکاوی کودک است . این حس در فطرت کودک به ودیعه نهاده شده است . تنها تحریک و تحریض آن توسط مربی زمینه ساز بروز و ظهور آن است .
94 -معلمان و مربیان باید بدانند که مسئله انضباط و اطاعت در قالب اقدام و احساس وظیفه، از مسائل اصلی و مهم تربیت دانش آموزان است و تنها هنگامی دانش آموز از مقررات مدرسه سرپیچی نمی کند و نسبت به آنها خود را موظف می داند که شخص دستور دهنده مورد احترام و محبت او باشد و این خود نشان دهنده معنای اصلی عمل مربی یا معلم نسبت به دانش آموز است .
95 -در شیوه های آموزشی و تربیتی باید فرصت بیشتری به دانش آموز داد تا خود او عنان رفتار و تجارب خویش را در دست گیرد ، اما درعین حال مهم است که مربی لوازم و شرایطی را در دسترس دانش آموز قرار دهد تا راه پیشرفت وی در جهت آنچه به شکوفائی او می انجامد فراهم و هموار گردد . باید در عینآزاد گذاردن دانش آموزان،توان آنها را هدایت کرد .
96 -هدف آموزش و پرورش باید در جهت تولید افراد خلاق ـ حتی اگر تعداد آن ها زیاد نباشد ـ متمرکز گردد. باید مبتکر و نوآور پرورش داد، نه دنباله رو و تبعیت جو .
97 -به شاگردان خود جرأت اظهار نظر را بیاموزید حتی اگر به مخالفت با نظر شما برانگیخته شوند . به تعبیر یکی از فیلسوفان معاصر" شاگردی که بر استاد خویش نیاشوبد استادش را درک نکرده است !"
98 -در فرایند آموزش خلاق ، مطالبی می تواند تفکر خلاق را موجب شود که ناقص ، ناتمامو مسئله مدار باشد؛ زیرا موضوعاتی که جریان خود را طی کرده و نقص و ابهامی ندارد موجد تفکر پویا و عمیق نیست .
99 -نباید فراموش کرد که انتقاد اصولی ، عالی ترین شکل تعریف و تمجید علمی است ! این روحیه انتقاد پذیری را در دانش آموزان پرورش دهیم .
100 -رفتارهای ناخواسته ، تصادفی ، غیرعمدی ، گذرا ، جزئی و ناپیدا بیش از رفتارهای رسمی ، حساب شده و آشکار در تربیت ، مؤثر واقع می شوند !